زبان: انگلیسی
تعداد صفحات: 439
من عاشق شرور شدم.
این اتفاق زمانی افتاد که من یک دختر بیتجربه بودم.
اما او بی رحمانه دلم را شکست و در کوزه ای به دام انداخت.
از آن زمان، قسم خوردهام که تا آخر عمر از او متنفر باشم.
الی کینگ شاید یه شیطان وحشی باشه، اما من از سر راهش کنار میرم. و لیگ.
تا اینکه در بیمارستان به هوش آمدم و دیدم که دستم را گرفته است.
او کلماتی را به من میگوید که زندگیام را برای همیشه تغییر میدهد.
«ما دو سال پیش ازدواج کردیم، خانم کینگ.»
بنابراین شروع به بررسی این موضوع کردم که چگونه خودم را درگیر این ازدواج کردم.
معلوم شد خاطراتم از حالم تاریکترند.
فکر میکردم برای طوفان آمادهام.
فکر میکردم میتوانم چشمان بیروح و شانههای سردش را تحمل کنم.
اشتباه فکر میکردم.
هیچ چیز نمیتونه جلوی شوهرمو بگیره.
نه رازهایی که ما را احاطه کردهاند.
نه نفرتی که بین ماست.
حتی من هم نه.