توجه یه هیولا رو جلب کردم.
من که ازش نپرسیدم.
حتی متوجه آمدنش نشدم.
اما درست همان لحظه که این کار را میکنم، دیگر خیلی دیر شده است.
کیلیان کارسون یک شکارچی است که در جذابیت پیچیدهای پیچیده شده است.
او خونسرد، حیلهگر و وحشی است.
بدترین قسمت ماجرا این است که هیچکس روی شیطانیاش را نمیبیند.
من این کار را میکنم.
و این به قیمت همه چیزم تمام خواهد شد.
من فرار میکنم، اما قضیهی هیولاها چیه؟
آنها همیشه تعقیب میکنند.