نویسنده: رینا کِنت
زبان: انگلیسی
صفحات: 424
تاریکی من با روحی تاریکتر روبرو میشود.
من یه پسر طلایی هستم.
یک دانشجوی حقوق نابغه، وارث امپراتوری کارسون و پسری وظیفهشناس.
یا حداقل، از بیرون که نگاه میکنیم اینطور به نظر میرسد.
در اعماق وجودم، هوس آتش زدن دنیا را دارم.
من این هوسها را کنترل میکنم و به ندرت درگیر هرج و مرج میشوم.
تا اینکه یک شب عیاشی نتیجهی معکوس داد و من توسط یک شرور دستگیر شدم.
تمام این مصیبت را با بقیه اسکلتهایم دفن میکنم.
یعنی، تا وقتی که آن شب در قالب استاد جدیدم وارد کلاسم شود.
کایدن لاکوود
یک جنایتکار که حقوق جزا تدریس میکند.
من نمیتونم بدون اینکه راز زندگی مخفی خودم رو برملا کنم، کارهایی که اون انجام داده رو افشا کنم.
با این حال، کاری که از دستم برمیآید این است که او را مجبور کنم زهری را که به من داده بچشد.
در نبرد تایتانها، من و کایدن میشکنیم و فرو میریزیم.
و دارم کمکم متوجه میشوم که این بازی خطرناک ممکن است هیچ برندهای نداشته باشد.