کالای فیزیکی
طاعون
کالای فیزیکی

طاعون

۲۲۵٫۰۰۰۲۰۰٫۰۰۰تومان
اضافه به سبد خرید

نویسنده:

آلبر کامو

مترجم:

محمد جواد فیروزی

انتشارات:نگاه

قطع:رقعی

تعداد صفحه:380

نوع جلد:شومیز

معرفی کتاب طاعون

کتاب طاعون، یکی از آثار ادبی برجسته‌ی جهان و اثری فلسفی از آلبر کامو، رویدادهای عجیبی را گزارش می‌دهد که توصیف جامعه‌ای است بی‌هدف‌ و بیهوده‌، که هیچ تعادلی ندارد. در این کتاب، کامو ما را به سفری در درون بسیاری از شخصیت‌های داستان که در شهر اوران وجود دارند، می‌برد و طاعون همان رویداد عجیب شهر اوران است.

با آنکه بیش از نیم سده از انتشار کتاب طاعون می‌گذرد؛ همچنان اهمیت خود را حفظ کردہ است. ماجرای رمان «طاعون» که راوی آن تقریباً تا پایان کتاب خود را معرفی نمی‌کند، در شهری به نام «اران» اتفاق می‌افتد. این کتاب درباره شهری است که سراسر آن را بیماری طاعون فرا می‌گیرد و نخستین نشانه‌های آن هجوم موش‌ها به شهر است.

کامو در این رمان به بررسی حالات و روحیات افراد در زمان‌های مختلف این دوره پرداخته است. حس همدلی، وحشیگری، عذاب وجدان و.... در یک بلای همگانی. کامو در مورد این رمانش در نامه‌ای به رولان بارت می‌نویسد که در مقایسه با رمان «بیگانه»، «طاعون» بی گفت‌وگو است از سرکشی انفرادی به جهان اجتماعی؛ اجتماعی که باید در مبارزه‌هایش شرکت کرد. اگر از «بیگانه» تا «طاعون» راهی در راستای تحول باشد، این تحول در جهان همبستگی و مشارکت است.

آلبر کامو (Alber Camus) یکی از فلاسفهٔ بزرگ قرن بیستم و از جمله نویسندگان مشهور و خالق کتاب بیگانه است. در سال ۱۹۵۷ به خاطر اینکه با صمیمیت روشن‌بینانه‌اش مسئله‌ی وجدان انسان در عصر حاضر را آشکار ساخته است و ارزش‌آفرینی حائز اهمیتی در ادبیات ایجاد کرده است، جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کرد. او در دانشگاه الجزیره تحصیل کرد و تا پیش از آنکه در سال ۱۹۳۰ گرفتار بیماری سل شود دروازبان تیم فوتبال این دانشگاه بود. آلبر کامو نویسنده، روزنامه‌نگار و فیلسوف مشهور قرن بیستم است که عقایدش منجر به وجود‌آمدن فلسفه‌ی هیچ‌انگاری شده است. او در مقاله انسان طاغی اذعان داشته که تمام عمر خود را صرف مقابله با پوچ‌گرایی کرده است و معتقد به آزادی‌های فردی است.

در کتاب طاعون (Ia peste) می‌خوانیم:

رویدادهای عجیب این کتاب از این قرار بود؛ به نظر عموم مردم، شهر به شکل همیشگی‌اش نیست. کمی ‌از وضع عادی‌ خارج شده، آن‌طور که در نگاه‌اول یک شهر معمولی به‌نظر می‌رسد، اما نه به‌شکلی که پیش از دوره‌ی حاکم‌نشین فرانسوی ساحل الجزیره بود. باید گفت که ظاهر شهر، ظاهری زشت است. ظاهری آرام دارد و همین آرامش، درکِ متمایزبودن این شهر با شهرهای تجاری دیگر را مشکل می‌کند.

اول از همه؛ آب‌و‌هوا. برای مثال این شهر، شهری‌ست بدون کبوتر، جایی‌ست که درآن ما نه پرواز پرنده‌ها را می‌بینیم، و نه ریزش برگ‌های درختان را. می‌توان گفت که این شهر، شهری بدون جاذبه است. تغییر فصل‌ها را در این شهر، در ابری‌بودن یا صاف‌بودن آسمان نمی‌بینی. فقط سبدهای گل را در دست‌های گل‌فروشان کم سن‌و‌سال و دوره‌گرد خیابان می‌بینی. بعد تابستان سوزان این شهر است که مردم را در پناه سایه‌ی اتاق‌ها و در زیر پنجره‌ها زندانی می‌کند. وقتی پاییز می‌رسد، در کوچه‌های شهر، گل و لای آزاردهنده، مردم را حسابی عصبانی می‌کند. در بین فصل‌ها، فقط زمستان این شهر قابل تحمل است. اما مردم این‌جا چه‌طور روزگار می‌گذرانند؟ دوستی‌ها و دشمنی‌های‌شان؟ مرگ و میرشان؟

دیدگاه کاربران

دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است