این خانه برای یک عمر روح را نگه می دارد. فکر می کردم وقتی عهد کردم که تا آخرالزمان دوستش داشته باشم آن را به شوهرم داده ام.
دروغ گفتم
هیچ چیز نمی توانست مرا برای روزی که فانتوم بیرون از پنجره ام ظاهر شد آماده کند. او ترسناک و در عین حال هیپنوتیزم کننده بود و من نمی توانستم فتنه ام را انکار کنم.
من هرگز قصد نداشتم با استالکرم وارد یک عاشقانه طوفانی شوم. به خصوص به این دلیل که او خیلی بیشتر از آن است.
یک جنایتکار
یک اوباش
مردی که از هیولا در Parsons Manor به من آرامش می دهد.
تعداد زیادی هستند که این سالنها را تسخیر کردهاند، اما من فقط از شوهرم میترسم.